طالبان: پشتیبان مردم و مقاومت فلسطین هستیم برگزاری نشست هم‌اندیشی دومین نمایشگاه حس همسایگی | پیوند هنر و صنعت برای تشویق سرمایه گذاران افغانستانی مسیر ریلی هرات -خواف آماده جابه‌جایی مسافر است وقوع انفجار در هرات افغانستان (۱۶ دی ۱۴۰۳) طالبان: اشتغال زنان در سازمان‌های غیر دولتی ممنوع است اولین قطار ترانزیتی چین به افغانستان از خاک ایران عبور کرد قلب کشور دوست در مشهد طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد (۹ دی ۱۴۰۳) وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است
سرخط خبرها

برای منادی هم‌زبانی | به مناسبت زادروز محمدکاظم کاظمی

  • کد خبر: ۱۴۴۶۶۹
  • ۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۱
برای منادی هم‌زبانی | به مناسبت زادروز محمدکاظم کاظمی
محمدکاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر افغانستانی و از چهره‌های شناخته شده مهاجران افغانستانی در ایران است. در این گزارش به مناسبت زادروز او نگاهی مختصر به زندگی و شعر او نگاهی کرده‌ایم.

شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی زاده‌ی ۲۰ دی‌ماه ۱۳۴۶ در هرات شاعر و نویسنده افغانستانی است. او از چهره‌های شناخته شده مهاجران افغانستانی در مشهد است.

کاظمی عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی می‌باشد.

او در سال ۱۳۹۵ به عنوان دبیر علمی یازدهمین جشنوارۀ شعر فجر انتخاب شد. و برگزیدۀ نخستین دورۀ جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش فارسی‌زبانان بود.

محمدکاظم کاظمی به دلیل پژوهش‌هایی که در رابطه با شعر بیدل انجام داده است، از بیدل شناسان معاصر شناخته می‌شود.

زندگینامه محمدکاظم کاظمی

به مناسبت زادروز محمدکاظم کاظمی

محمدکاظم کاظمی در سال ۱۳۵۴ به کابل کوچ کرد و تا سال آخر دبیرستان در کابل درس خواند.

او در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و پس از پایان دورۀ دبیرستان، کارشناسی خود را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت. او از سال ۱۳۶۵ فعالیت‌های ادبی‌اش را آغاز کرد و در سال ۱۳۶۷ به عضویت گروه شعر حوزۀ هنری مشهد درآمد و در سال ۱۳۶۹ به انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان پیوست و آن را در تا دهه هفتاد ادامه داد. انتشار مثنوی «بازگشت» او در فروردین ۱۳۷۰ مایۀ شهرت او شد.

محمدکاظم کاظمی افزون‌بر سرایش شعر، در زمینه‌های آموزش شعر، برگزاری محافل انجمن‌های ادبی مهاجران افغانستانی در ایران، انتشار نقدها و مقالاتی در مطبوعات، تألیف و ویرایش کتاب‌هایی در زمینۀ زبان و ادبیات فارسی فعالیت کرده‌است.

همکاری با صفحه هنر و ادبیات روزنامه‌ قدس و مسئولیت صفحه ادب این روزنامه و عضویت در هیئت تحریر فصلنامه‌های «دُرّ دری» و «خط سوم» و عضویت در مؤسسۀ فرهنگی دُرّ دری از دیگر فعالیت‌های او بوده‌است.

وی همچنین سابقه‌ی مسئولیت دفتر هنر و ادبیات افغانستان (۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵)، عضویت در هیئت تحریریۀ نشریه‌های هری و نینوا، مسئولیت جلسه نقد و پژوهش شعر حوزه هنری خراسان رضوی و مسئولیت جلسه شعر آفتابگردان‌ها در مشهد را در کارنامۀ خود دارد.

محمدکاظم کاظمی از اولین چهره‌های مهاجر افغانستانی بود که مشکلات این جمعیت را در برنامه‌های زنده تلویزیونی مطرح کرد.

این شاعر و پژوهشگر افغانستانی در فضای مجازی حضور فعالی دارد. برنامه اینترنتی «شبی با بیدل» که توسط محمدکاظم کاظمی و زینب بیات همسر او به صورت زنده از طریق اینستاگرام منتشر می‌شود به قسمت ۱۵۷ رسیده است.

او همچنین برگزار کننده جلسه نقد و معرفی کتاب در حوزه هنری مشهد است که به صورت ماهانه برگزار می‌شود و تاکنون ۹۴ جلسه از آن برگزار شده است. این جلسه بیش از ۱۰ سال است که برگزار می‌شود و از کهنترین برنامه‌های نقد کتاب در مشهد است.

تاکنون ۲۰ جلد کتاب در عنوان‌های مختلف از محمدکاظم کاظمی منتشر شده است.

شعر «مسافر» او در کتاب ادبیات فارسی سال دوم دبیرستان در ایران به چاپ رسیده است.

و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدم خاکسترت را

به دنبال دفترچه ی خاطراتت
دلم گشت هر گوشه سنگرت را

و پیدا نکردم در آن کنج غربت
به جز آخرین صفحه ی دفترت را:

همان دستمالی که پیچیده بودی
در آن مهر و تسبیح و انگشترت را

همان دستمالی که یک روز بستی
به ان زخم بازوی همسنگرت را

همان دستمالی که پولک نشان شد
و پوشید اسرار چشم ترت را

سحر،گاه رفتن زدی با لطافت
به پیشانی ام بوسه ی آخرت را

و با غربتی کهنه تنها نهادی
مرا، آخرین پاره‌ی پیکرت را

و تا حال میسوزم از یاد روزی
که تشییع کردم تن بی سرت را

کجا میروی؟ ای مسافر، درنگی
ببر با خودت پاره‌ی دیگرت را

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->